قالب غزل در ابتداییترین شکل، سرودن از عشق را در بطن خود پرورانیده و آنگاه به سمت عرفان و حکمت و بعضاً به مسائل فلسفی نیز گرایش داشته، ولی عشق به عنوان شاخصهی تغییرناپذیر، همواره شکلدهندهی درونی آن بوده است. در غزل دفاع مقدس تغزل و عاشقانه سرودن در مفاهیمی فراتر از عشقهای بیابانی و خیابانی ارتقای معنا مییابد و مفاهیم گستردهتری را دربر میگیرد.
در این مجموعه که به کوشش شيرينعلی گلمرادی، از آثار حدود 240 شاعر معاصر فراهم آمده، آثار جوانان گمنام در کنار نامهای آشنا دیده میشود.
بخشی از غزل “خاطرات یک پرستو”
سرودهی “شیرینعلی گلمرادی”
“خاطرات یک پرستو در برابر مانده بود
از تمام بودنش یک جلد دفتر مانده بود
لخته لخته، خون بیپروا که جاری میگذشت
شرحه شرحه، آیه از جسم مطهر مانده بود
برگهایی از دعا، سجاده، مهر کربلا
یادگارانی کز آن سرخ ِ قلندر مانده بود
در گلوگاه جراحت رنگ پهنای سکوت
خطی از آشوب دردانگیز خنجر مانده بود
مثل توفان، در میان موج آتش، غوطهور
مثل دریا، در زلال خون، شناور مانده بود
تا نگویندش که ترک مرز ایمان کرده است
در مصاف تیرباران نیز بیسر مانده بود
شوکت پرواز سر میزد به اوج کهکشان
روی خاک، هرچند، جسم یک کبوتر مانده بود…”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.