کودکان امروز ِ ایرانی که در جامعهای مدرن و متفاوت با گذشته زندگی میکنند و ذهنی خلاق و پرسشگر دارند، با داستانهای تخیلی ارتباط بهتری برقرار میکنند. این کتاب با داستانی مأنوس و خیالانگیز و با تصویرهایی که از تلفیق فضای سنتی و مدرن ساخته شده، میتواند این کمبود را تا حد زیادی جبران کند و داستانی فانتزی، پرخیال و ایرانی بسازد. هماهنگی تصویر با متن و تلفیق آن با فضای داستان از نکات دیگر این مجموعه است. این کتاب برای کودکان، نوجوانان و همچنین بزرگسالانی که میخواهند کودکیشان را به یاد بیاورند نوشته شده است. نویسنده که از سال 80 در نشریات و مجلات مختلف، به ادبیات کودک اشتغال داشته، چند کتاب دیگر نیز در دست انتشار دارد.
بخشی از متن کتاب: سارا همانجا چشمانش را بست و تصمیم گرفت باد را صدا بزند. باد به سارا سلام داد و او را در آغوش کشید. سارا گفت: آهای باد! مرا به جایی ببر که نه اتاقم را ببینم و نه ماه و ستارهها را. باد خندید و گفت: سارا! این غیرممکن است. هر جای دنیا که بروی آسمان را میبینی. تازه محال است که اتاق و عروسکهایت را فراموش کنی. سارا با گریه گفت: پس چه کار کنم؟ تو بگو چه کار کنم؟ باد گفت: چشمانت را ببند. بهتر است به یک سفر طولانی برویم…
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.