مجموعهی 15 داستان کوتاه از نویسندگان گوناگون. در مقدمهی راضیه تجار بر این مجموعه میخوانیم:
رویای کودکی من خرید آب نبات پولکی زرد و بنفش و عنابی بود و هدیه دادن به دوستان. چشمها را میبستم و آبنبات تعارف میکردم، به همهی آنهایی که دوستشان داشتم، به همهی آنها که خیلی دوستشان داشتم، به همهی آنها که خیلی خیلی…و لذت میبردم. لذتی وصفناپذیر. بعدها این رویا را رمزگشایی کردم. برای منی که مینوشتم واژاگان همان آبنباتهای رنگینی بود که کنار هم میچیدم و در قالب داستان هدیه میدادم…
عنوان برخی از داستانها:
– اسپندهای سوخته (مریم شجاعی)
– حدیث (منیرالسادات موسوی)
– بزرگراه (نیلوفر مالک)
– لحظهها (منیژه اسلامی)
– یک فنجان چای ( مهرام بهین)
– مهمانی با کلاغها (زهرا پورقربان)
– آسمان آبی (معصومه حسینی)
– همیشه چه زود دیر میشود (زهرا یزدینژاد)
مرضیه احمدپور –
داستان کوتاه ژانر مورد علاقه من هست. داستانهای این کتاب هم خواندنی و جذاب بودند. مخصوصا داستان سوم و داستان پنجم.