یکی از پیچیدهترین اموری که اندیشه آدمی را پیوسته به خود مشغول کرده است موضوع روح است. اگرچه که درک کامل این پدیده غیرممکن است، اما میتوان ابعاد و زوایای این موضوع را مورد مطالعه قرار داد.
محمد حیدرنژاد، نویسندهی کتاب قدرت روح، کوشیده است تا با زبانی ساده برخی از ابعاد این پدیده را به خوانندگان معرفی کند. با مطالعه این کتاب، خواننده نهتنها به درک و آگاهی بالایی از خود میرسد، بلکه به عزت نفس و اشرافی دست پیدا میکند که بر اساس آن میتواند کارهای روزانه و برنامههای آینده خود را با موفقیت به انجام برساند.
کتاب “قدرت روح” بیان اسرار نهفتهی بزرگترین و قدرتمندترین پدیدهی هستی است و زوایای پنهان و شیرین روح و شرح پایان همه نومیدیها و یأسهای آن را حکایت میکند. قدرت روح شرح پایان ستیزهی طولانی زیستشناسان و عالمان روح یا به بیان دیگر نقطه پایان جنگ میان دین و علم است، چرا که معتقد است قرآن عزیز پیوسته از دو جهان سخن میگوید؛ جهان مُلک و جهان ملکوت.
بخشهایی از متن کتاب قدرت روح:
خودشناسی
شناخت «خود» یعنی درک این حقیقت که آدمی به دلیل اشتغالات فراوان و پرداختن به مسایل مادی صرف و شرکت در مسابقهی بیسرانجام داشتن و داشتن، معمولاً بیش از چند درصد از توانایـیهای اندیشهی خود را که در روز ازل با مقیاس کامل به او داده شده است، استفاده نمیکند.
شناخت «خود» یعنـی این که اگر وجود تو چون زمینی، از همهی سنگها و شورهزارها و علفهای هرز پاک شود، بهترین وسیله برای بارور ساختن محبت و عشق الهی است و هیچ موجود دیگری جز تو توانایی آن را ندارد که زمین وجود خود را آمادهی پذیرایی بذرهای عشق حضرت حق کند.
شناخت «خود» یعنـی این که آدمی اگرچه در رنج جهان غوطهور است، اما ابتدایش عشق، میانه راهش عشق، و سرانجامش نیز عشق است و جز عشق چیزی دیگر نیست.
شما زیبا، منحصر به فرد و بهشدت مورد توجه و علاقهی خداوندید
ای عزیز! اما تو چهگونه میتوانی این نکته را دریابی که خداوند تو را عاشق است؟
بگذار این نکته را برایت شرح دهم:
به اعتقاد تو خداوند از بدو خلقت تا کنون چند میلیارد انسان خلق کرده است؟
بیشک تعداد آدمیانی که از روز نخست تا کنون خلق شدهاند با معیارهای ضعیف و ناتوان ما قابل شمارش نیستند.
آیـا در میان همهی انـسانهایی که تا کـنون خلق شدهاند و خواهند شد، میتوانید یک نمونه را بیابید که عیناً به شما شباهت داشته باشد؟
البته هر چه بجویید نخواهید یافت و این از آن رو است که شما زیبا، منحصر به فرد و بهشدت مورد توجه و علاقهی خداوندید.
ای عزیز! اگر به همین نکتهی کوچک دقت کنید خواهید دریافت که جان شما در این جهان که ما در آن زندگی میکنیم ـ نه در دنیاهای ناشناختهی اطرافمان ـ منحصر به فرد است.
ای عزیز! آیا میتوانی این نکته را بپذیری که جان منحصر به فرد، توانایی منحصر به فرد نیز دارد؟ آیا میشود اینگونه تصور کرد که شما دارای روح منحصر به فرد باشید اما توانایی منحصر به فرد نداشته باشید؟! هرگز چنین نخواهد شد. یعنی شما را آنگونه که خود خواست، منحصر به فرد و یگانه آفرید و هیچ مشابهی از جان شما نساخت، پس شما نیز بکوشید تا از روح منحصر به فرد خود اعمال منحصر به فردی بخواهید و این نکته را دریابید که شما معشوق و قاهرید نه مظلوم و مقهور.
بیشتر اهل بهشت را ابلهان تشکیل میدهند
بسیاری از عرفا برای تأکید بر این حجت خود به حدیث مشهور: “اکثر اهل الجنه البلهاء” استناد میکنند. این که بیشتر اهل بهشت را ابلهان تشکیل میدهند، بیانگر این است: آنان که چون کودکان به بازیگوشیهای دل پاسخ دادهاند، به مراتب بیشتر از عقلا و فلاسفه ـ حتی در این جهان ـ میتوانند بوی بهشت را حس کنند.
ای عزیز! این را بدان، آن کسی که به کودکی و بلاهت رسیده باشد، از مقام والایی برخوردار است و چنین کسی را کوچک مشمار. اگرچه از آنهمه طمطراق و شکوه و زرق و برقی که تو در جهان سراغ داری ایشان را هیچ بهرهای نیست، ایشان پیوسته غرق دریای حق اند، ایشان خفتهی بیشهی حقیقت اند و از آن بیداریها و حسابگریها که شما سراغ دارید، بیبهرهاند.
منزل ایشان سراپردهی عزت حق است، اگرچه اکنون خانهای برای اسکان ندارند، سکوت ایشان فریاد حقیقت است، خوابشان از هزار بیداری آدمیان برتر است و بیداریشان شور است و حیات، شادی از لبخندشان جان میگیرد و با آمدن ایشان غم، فرشهای مندرس و فرسودهی خود را از وجود آدمیان بر میچیند، چشم ایشان روزنهی نور حق است و نگاهشان دریچهای است که مناظر را بر میگزیند و به جان پاکشان مـیسپارد.
گوشهای ایشان پیوسته محل شنیدن خروش غیب است و آنان صور اسرافـیل را نـه یک بار، بلکـه همـیشه مـیشنوند و از آن نـوا جانـی تازه مـیگیرند. زبان ایـشان پیـوسته به یـاد حق سخن مـیگوید و جـز حق نمـیگوید و از آن زبان هرگـز ندای یـأس و نـاامیـدی و غم دنیـا را نخواهی شنید. ایشان با پای خود برمیخیزند و نیایش میکنند و بازیهای با شکوه انجام میدهند. قلب ایشان کورهای است که هر دم مذابهای درون جانشان را به بیرون پرتاب میکند و از همین رو آنان شبها ناآرام و روزها اینچنین خندان اند.
قلب ایشان تخت باشکوه و بیانتهایی است که جز خداوند کسی بر آن نمینشیند و خدا خود میداند آنان با چه جان کندنی، عزیزترین کسان خود را از نشستن بر روی تخت دلشان باز داشتند به اميد روزی كه خداوند بر آن تخت تکـیه زند! قـلب سـوزان ایشـان چیـزی را حمل میکند که نُه فرشته با قدهای آسمانی و شانههای کهکشانی و دستانی چون کوه مشغول حمل آن هستند. ایشان با آتشی بازی میکنند که کمتر انسانی میتواند آن اخگرها را در دستان خود نگاه دارد. جان ایشان از گوهر نایابی به نام “یقین” مرصع شده است.
خندههای ایشان نوید بادی را میدهد که خداوند هر لحظه بر جهان آدمیان میفرستد تا جهان را از تباهی ناشی از تلاش انسانها مانع شود و نیز امید بارانی است که هر لحظه سرِ باریدن دارند و گریهی آنان چون رعد و برقی است که با اولین غرشهای آنها ناگهان هزاران چشمه از دل کویر میجوشد.
جان آنان سر سبز است چون جنگلهای انبوه و مرموز. و خشم و شهوت آنان چون برههای دست آموز هستند که فقط با ارادهی حضرت حق از خواب بیدار میشود و جسم فرسوده را اندک شیری میدهند تا در این دنیای فانی دوام یابند!
سرفصلهای کتاب قدرت روح
- یا روح یا روح الروح
- سفر روح
- کیفیت وهم و خیال
- تعریف روح
- سفر و پرواز تنپوش
- نوری فوق نور
- توهمات روحی
- تقسیمات روح
- فرق میان سعادت و رفاه
- مراتب ارواح
- تجلی روح در صحرای محشر
- وحدت نخستین و وحدت آخرین
- جهان اصغر و جهان اکبر
- روح به شکل خداوند
- نامها در هر شکل خود باید جاودانه بماند
- روحها آیینهی یکدیگرند
- جهان ازل
- دو جهان، دو زمان
- هدایت روح
- خر عیسی
- روح، پادشاهی كه زمان و مكان ندارد
پیشنهاد:
کتاب «نان قدیم»
کتاب «شرح نقش الفصوص»
کتاب «من آیینه شدم»
مهتاب نظری –
کتاب عرفانی عالی و قابل تأملی بود.
محمدمهدی شعاری پور –
از آقای محمد حیدرنژاد کتاب حکایت شمس را خوانده بودم. این کتاب هم با سبک و ساختاری دیگر ولی مثل آن کتاب برایم آموزنده بود.
خالد ل –
کتابهای دیگر از استاد محمد حیدرنژاد رو موجود دارید ؟
ادنانی –
سلام، بله، کتاب “من آیینه شدم” و کتاب “نان قدیم”
کتاب “من آیینه شدم” دو بخش دارد. اولی نثر ادبی و عرفانی و جملههای نویسنده در تنهایی و خلوت عارفانهاش است که به نیایش و راز و نیاز شبیه است.
کتاب “نان قدیم” داستان بلند عرفانی است که سفر پیری آگاه و شاگردان و همراهانش و اتفاقات و گفتگوهای طولانی و جذاب ایشان را در طول سفر روایت میکند.
این کتابها را میتوانید در دسته ی عرفان در فروشگاه اینترنتی خورشیدباران ملاحظه کنید.
داود خلیل پور –
کتاب قدرت روح کتاب تاثیر گذار با مطالب عمیق بود. رنگ مذهبی و عرفانی داره و از معارف ایرانی و اسلامی بهره برده . در بخشی که در باره ی تن پوش صحبت کرده بود برای من تازگی داشت. کتابهای کمی دیده ام که آدم رو به این شکل غرق در مطالب خودش کنه احساس میکردم نویسنده روبروم نشسته و خودش داره در مورد روح اون هم با استدلال و خیلی نزدیک صحبت میکنه و میگه این تن اساس نیست و روح خیلی مهمتر و هدف آمدن ما به این جهان است تا مگر کوشش کنیم و خودمان را بشناسیم و به مقام ملائک برسیم. شعر مولانا که میگه وز جمادی مردم و نامی شدم … وزنما مردم به حیوان سر زدم… مردم از حیوانی و انسان شدم …. پس چه ترسم کی زمردن کم شوم…. جمله ی دیگر بمیرم از بشر…… تا برآرن از ملائک بال و پر